یکی ازکارگرای افغان که تو باغ سیب هفته ای کار میکنه دیروز با مادرم کلی سر اضافه حقوق چونه زد مامان یه تومن به دستمزدش اضافه کرد
بازم ناراضی بود و آخر سر برگشت گفت:
عِران(ایران) دیگر جای زیندگی نمی باشَه...!
دختر پسرایی که جزییات رابطه شونو
(قهر و آشتی،اعتماد و خیانت و سکس)
رو برای بقیه میگن حتی اینجا توییت میکنن
غیر قابل اعتمادترین آدمها هستن...
اینا بخودشون رحم نکردن اونوقت چطوری میخوان راز دار باشن برای دیگران!؟
خیلی ناراحت شدم
برای شما اشک ریختم
اما درست میگویید ، انتقام هیچ چیزی را تغییر نمیدهد
نه دوست و نه عزیز و نه اقوام ما را بر نمیگرداند
من عاشق شعر هستم متاسفم که با شما اینگونه رفتار شده
امیدوارم مشکلاتتان هر چه زودتر حل شود
انتقام را هم خدا خودش خوب میگیرد
اما شما شعر بنویسید⚘
شاید باورش سخت باشه ولی من هنوز هم نمیتونم توضیح بدم چی بهم گذشته!
بااینحال از سهم خودم میگذرم و #میبخشم و امیدوارم به چس ژیگولوهای اینور یا اونور آب برنخوره که دارم از حق خودم میگذرم و فقط دنبال آزادی و عدالتم برای آینده
برای فرزندان و آنانی که شایسته ی خوشبختی اند
۱
من دنبال عدالت و آزادیم نه انتقام
شاید بگین من از چی باید انتقام بگیرم؟ من که وضعم خوبه و نشستم نون و ماستمو میخورم چه میدونم از درد مردم
ولی من صورتم و با سیلی سرخ نگه داشتم
شاید اگه این رشته توییتو بخونین متوجه میشین ازین خبرا نیست، منم دلایل زیادی برای انتقام دارم
یه افسانه در مورد گم شدن امام موسی صدر هست خیلی بانمکه
مصطفی عقاد میخواست یه فیلم در مورد زندگی علی ابن ابوطالب بسازه، توش قرار بود چهره علی رو نشون بده
علمای شیعه مخالفت کردن ولی با مذاکره با شروطی موافقت شد
بازیگر سید باشه، مجتهد باشه، زیبا رو باشه
مناسبترین آدم با این شرایط امام موسی صدر بود
قرار شد فیلم مثل دو فیلم قبلی مصطفی عقاد ( محمد رسول الله یا پیام رسان و عمر مختار یا شیر صحرا ) تو لیبی فیلمبرداری شه و اسمشم بود علی شمشیر دو لب
یهو قذافی دبه میکنه که خودش باید بازی کنه
میگن موسی صدر و دزدید که خودش نقشو بگیره