به منوچهر میگم: آخه چرا هیچی نمیگی؟
برگشته میگه: «لیس لکل شیء في القلب یقال!
لذالك خلق الله التنهيدة، الدموع، النوم الطويل، الإبتسامة الباردة، ورجف اليدين...»
[هر آنچه در قلب میگذرد را نمیتوان گفت!
برای همین خدا آه، اشک، خواب طولانی، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد...]